خبر از رفتن آن سرو روانم مدهید / بی خودم من خیر از رفتن جانم مدهید
یا مجویید نشان از من سرگشته دگر / یا به آن راه که او رفته نشانم مدهید
بعد ازین بودن من موجب بدنامی اوست/ خون من گرم بریزید و امانم مدهید
من که در حسرت آن حور به تنگم ز جهان/ به جز از مژده رفتن ز جهانم مدهید